نقد سریال عاشقان ماه/قلب سرخ گوریو(Moon lovers/Scarlet heart ryeo)2016
شخصیت ها:
گو هاجین:دختری 25 ساله و آرایشگر.
وانگ مو:شاهزاده دوم و ولیعهد.
وانگ یو:شاهزاده سوم.جاه طلب و خشن.
وانگ سو:شاهزاده چهارم.سرد،بی تفاوت و خشن.
وانگ ووک:شاهزاده هشتم.مهربان،با احساس،عاقل.
وانگ وون:شاهزاده نهم.رند و منفعت طلب.
وانگ یون:شاهزاده دهم.شوخ و شلوغ.
وانگ بک آه:شاهزاده سیزدهم.نقاش و مسئولیت پذیر و رئوف.
وانگ جونگ:شاهزاده چهاردهم و آخرین شاهزاده.ماهر در هنرهای رزمی و مهربان.
داستان سریال:
ها جین به تازگی متوجه خیانت دوست صمیمیش و دوست پسرش و بدهکاری که به اسم هاجین بالا آوردن شده و مدتیه به خاطر این موضوع خیلی عذاب میکشه.به پارک آبی میره و شروع به شکایت از روزگار میکنه و آرزومیکنه یه مدتی تو این دنیا نباشه و به خواب عمیقی فرو بره.در همون لحظه بچه ای تو آب میفته و هاجین برای نجاتش میره.بچه رو نجات میده اما خودش به طرز غیرعادی تو آب فرو میره و در همون لحظه خورشید گرفتگی عظیمی به وجود میاد.بعد از این اتفاق وقتی ها جین به هوش میاد متوجه میشه که به 1000 سال قبل یعنی دوران گوریو سفر کرده و عجیبتر از اون اینه که همه بانو هه سو صداش میکنن.هاجین متوجه میشه که در جسم شخصی به اسم هه سو که یکی از اشراف و دخترخاله زن شاهزاده هشتم هست تناسخ پیدا کرده و چاره ای نمیبینه جز اینکه به زندگی در این دوران ادامه بده تا اینکه راهی برای برگشتش پیدا کنه.....
شاهزاده چهارم گوریو از بچگی به سرزمین دیگری تبعید شده به دلیل اینکه زخم کریهی رو صورتش هست و همین باعث طرد شدن اون از خانواده و مردمش شده و همیشه نقاب میزنه.الان بعد از 20 سال برای جشنی به گوریو اومده اما میخواد برخلاف نظر خانواده و مردم برای همیشه در گوریو بمونه.از طرفی به خاطر رفتار بد اطرافیانش به خصوص مادرش و موقعیت های سختی که در گذشته باهاش روبه رو شده آدم سرد و خشنیه و چیزی به جز انتقام برای این رفتار بد اطرافیان براش مهم نیست.
هه سو یاهمون هاجین شروع به آشنایی با محیط قصر میکنه و کم کم به نحوی با شاهزاده ها آشنا میشه و با بعضی از اونا دوست میشه ولی دوستی با شاهزاده چهارم زیاد آسون نیست و این دونفر رابطه جالبی باهم ندارن اماقراره ماجراهایی برای هه سو،شاهزاده چهارم،شاهزاده ها و اشراف زاده های قصر پیش بیاد که کم کم همه چیز رو تغییر میده.......

نقد سریال:
داستان به طور کاملا تخیلی شروع میشه.سفر در زمان و تناسخ پیدا کردن!اما وقتی معرفی و شناخت شخصیت ها و ارتباط هه سو باهاشون شروع میشه داستان کاملا رشد میکنه و جالب میشه.آوردن شاهزاده چهارم همزمان با این اتفاقا ایده خوبی بود چون همه چیز برای هه سو به آسونی در حال پیش رفتن بود که یهو شاهزاده پیداش شد و این به منزله چالشی جدید هم برای هه سو بود و هم برای وانگ سو چون این آدم منزوی و طرد شده نمیدونست باید چطور با این دختر شلوغ و با اعتماد به نفس رفتار کنه که آروم آروم همین رفتارها و شخصیت بی آلایش هه سو و توجه کردناش به وانگ سو باعث عاشق شدن وانگ سو میشه که مورد خیلی جذابی برای سریال بود.تنوع شخصیت ها بین شاهزاده ها رو دوست داشتم چون برای اتفاقات آینده دست نویسنده رو برای جذاب کردن سیر داستان در مورد عکس العمل شاهزاده ها به اتفاقات با توجه به شخصیتشون باز میکرد.
واما نکته ای که منو در ابتدا عاشق این سریال کرد:روند عاشقانه داستان!

برخلاف نظر خیلی از بیننده ها من عشق بین وانگ ووک و هه سو رو خیلی دوست داشتم.درسته به نوعی خیانت محسوب میشد اما نمیشه گفت غیرمنطقی بود.وانگ ووک ازهمون اول زنشو دوست نداشت و زندگیش کسالت آورشده بود پس منطقی بود که به هه سو که شخصیت شاد و سرزنده ای داشت جذب بشه!
داستان تا قسمت 13 فوق العاده پیش رفت مخصوصا که شاهد یک شک حسابی در قسمت 8 بودیم که شروع کننده روند جدیدی در سریال بود.از 13 به بعد تا قسمتی که وانگ سو شاه شد کمی افت کرد و به درجه خوب رسید.بخشی که تو این قسمتا دوست داشتم دیوانه شدن وانگ یو و پایین کشیده شدن ملکه بود.تقاص بدی هاشو با دیدن نابودی پسرش پس داد که از این بابت خیلی دلم خنک شد.اما در قسمت های آخر که وانگ سو شاه شد داستان خیلی افت کرد و معمولی شد و من بی رغبت نگاهش میکردم.دلیل این افت سریال رو چندمورد میدونم:
قسمت های آخر صحنه های اضافه و الکی زیاد داشت و اوضاع کاملا به هم پیچیده و درهم برهم شده بود.برخلاف قسمت های اول که همه چی سرجاش بود و به آرومی شاهد پیش رفتن تمام ابعاد داستان بودیم قسمت های آخر کاملا از نظم خارج شده بود و به نظر میرسید نویسنده فقط میخواد داستان رو تموم کنه حالا به هر نحوی!

از طرف دیگه در قسمت های ابتدایی نویسنده ایده های زیادی رو در سریال کاشت ولی متاسفانه نتونست به خوبی پرورشش بده.خیلی حیف شد.اگه قسمت های آخرهم مثل اول معقول و زیبا پیش میرفت قطعا ریتینگ و امتیاز سریال بالاتر میرفت و صددرصد دیدنش برای بیننده جذاب تر میشد.
اما در کل در کنار تمامی ایرادها و کاستی ها عاشقانه ش رو خیلی دوست داشتم و به عنوان سریال عاشقانه پیشنهادش میکنم.
نکات منفی:
علاوه بر نکاتی که بالا گفتم یه مورد به چشم من بی ربط و نامعقول اومد و اونم تنفر مادر وانگ سو از بچه ش بود.مگه میشه یک مادر از بچه ش فقط به خاطر یک زخم که اون زخم رو هم خودش باعثش شده انقدر متنفر بشه؟؟؟کارایی که این مادر در طول سریال در حق وانگ سو کرد واقعا ظالمانه بود و من تا لحظه آخر سریال منتظر دلیلی منطقی برای این تنفر بودم که متاسفانه بهش پرداخته نشد.
از طرفی به نظر من گیر افتادن وانگ ووک خیلی مسخره و الکی بود.این همه سال تونست از پس همه چیز بربیاد و تظاهر به وفاداری بکنه ولی در آخر راحت گیر افتاد.دوست داشتم گیر افتادن وانگ ووک که یکی از شخصیت های اصلی بود جنجالی تر میشد.
بازی بازیگران:
خوب.
سکانس موردعلاقه:
وقتی برف اومد و هه سو محو تماشای برف شده بود و وانگ سو محو تماشای هه سو.

آهنگ متن(ost):
عالی مخصوصا آهنگ گروه I.o.I(همون اهنگی که روی سکاس موردعلاقه م بود).
پایان سریال:
راضی نبودم.اینکه دختر داستان بفهمه بارداره اونم درست بعد از اینکه پدر بچه رو ترک کرده و بزرگ کردن بچه دور از چشم پدرش واقعا ایده تکراری و بدی بود مخصوصا برای این سریال مگه اینکه قرار باشه فصل دومی براش ساخته بشه که اون وقت کار منطقیه.ولی در کل همه چی هول هولکی و بدون پرداخت مناسب انجام شد و برای همین راضی نبودم.

***

نقد دیگر این سریال از مون شاین

نقد وبررسی سریال کره ای عاشقان ماه | Moon Lovers

****

برای اطلاع از اخرین گزارش ها ونقدها وگیف ها وعکس های منتخب ..درگروه تلگرام نقد کره عضو شید

https://t.me/naghdkoreh